loading...

آکادمی مهراز

بازدید : 260
يکشنبه 17 اسفند 1399 زمان : 19:48

چرا استفاده از خدمات يك بیزینس كوچ و يادگيرى مهارت‌های كوچينگ براى يك مدير الزامى است؟

چالشى جديد در كار ایجادشده بود. مدير ارشد از من خواست كه به‌عنوان مدير اين بخش راه‌حلی پیدا کنم که رشد کسب‌وکار را به‌دنبال داشته باشد!
من هم داشتم سعى می‌کردم فكر كنم، هر بار که نزديك به جمع‌آوری افكارم می‌شدم يك نفر سؤالى جدید می‌پرسید!
جواب می‌دادم و دوباره با بازی با خودكار تو دستم سعى می‌کردم فكر كنم، دوباره فرد دیگِ و سؤالی دیگِ، می‌گفتم بگزاريد تمركز كنم این‌طوری نمی‌تونم فكر كنم.]

آموزش کسب و کار در همدان
دوباره خودكار رو می‌چرخاندم و چشمانم رو فشار می‌دادم تا بتونم درست فكرم رو متمركز کنم، همین موقع بود که حس كردم، بله سكوت، این همان چیزیِ است که نیاز دارم والان دیگر مي‌توانم فكر كنم و با صداى گريه پسرم از خواب بيدار شدم …
درست شنيديد از خواب بيدار شدم. احتمال می‌دهم الآن به این داستان مي‌خنديد و شاید در نگاه اول خنده‌دار هم هست. در كنارش از شما دعوت می‌کنم از زاویه جدیدی به این روایت نگاه کنید.

به من وقت بده تا فكر كنم!

چند بار در کسب‌وکارتان این چالش پیش‌آمده كه نه در بيدارى و نه در خواب، مجال فكر كردن نداريد چون هرلحظه یک چالش جديد پیش می‌آید و درنهایت فقط شروع می‌کنیم به اقدام، چون نتوانستیم فكر كنيم يا فكر كردن و تمركز كردن سخت شده و حتى نمی‌دانستیم باید به چه موضوعی فكر كنيم؟!
شايد هم ناخودآگاه از فكر كردن فرار كرديم يا به مدير، همكار يا دوستمان مراجعه كرديم و قبل از اينكه اجازه و كمك به فكر كردن بگيريم، توده‌اى از افكار و راه‌حل‌های شخصى تجویزشده كه با اکراه قبول كرديم يا گفتيم كه قبول داريم ولى هیچ‌وقت اجرا نكرديم.
زندگى پر از این‌چنین لحظاتی است، هر چه مسئوليت ما در سازمان بالاتر باشد لحظاتى كه دائماً در جلسه هستيم و در حال پاسخ دادن به سؤالات بيشتر است و زمان برای تمركز و تفكر محدودتر.

مشاوره کسب و کار در همدان

چه‌کار می‌کنیم كه به خودمان فرصت فكر كردن و يا تأمل كردن بديم؟! چطور سریع‌تر فكر كنيم؟!

فكر مثل فرزند ماست، وقتى براى خودمان هست ما بيشتر عاشقشيم و برایش هر كارى می‌کنیم و اگر زمان براى فكر كردن نداشته باشيم با همان فكرهاى قديم جلو می‌رویم و پذيرش ايده و فكرهاى جديد هم برایمان جذاب نيست. اگر هم جذاب است به دليلى كه برایمان شفاف نیست، انجام نمی‌دهیم.
به اين دليل است كه ما به‌عنوان رهبر، براى رشد کسب‌وکار نياز به ابزارى جديد براى رهبرى مؤثرتر داريم كه بتوانيم فرایند فكر كردن را تسهيل كنيم.

بیزینس کوچینگ و رشد کسب‌وکار

يكى از ابزارهایی رشد کسب‌وکار را به‌دنبال دارد و امروزه در سازمان‌های پیشرو بسيار رواج یافته بيزينس كوچينگ است. به‌جای تعويق انداختن و تكرار شيوه‌اى كه مي‌توانست با تغيير و استفاده از تجربه‌هاى قبل با سرعت و كيفيتى بسيار بيشتر به نتيجه برسد، آموزش اين مهارت براى ما به‌عنوان مدير (و استفاده از آن براى رهبرى مؤثرتر) و همچنين كار با يك بيزينس كوچ براى تسهيل فرایند فكر كردن می‌تواند مفيد باشد.
بيزينس كوچ داراى ابزارهاى متفاوتى براى كمك به شماست ابزارهایی که همسو با رشد کسب‌وکار شما هستن. مثل سؤال پرسيدن. سؤال قدرتمند، گوش دادن فعال، بازخورد بی‌طرفانه و ابزارهاى ديگر كه در فرایند كوچينگ استفاده می‌کند.
در اینجا مثال‌هایی داریم كه نشان می‌دهد يك كوچ يا یک مدير که مسلط به مهارت‌های کوچینگ است (مدیر در نقش كوچ) چگونه می‌تواند كارمند خود را تحریک به فکر کردن نماید؟

كارمند: من واقعاً نمی‌دانم چطورى در اين موقعيت، فروش خودمان رو بالا ببرم
هر كوچ می‌تواند در اين شرايط با توجه به نقاط قوت و روش خاص خودش سؤالى متفاوت مانند این‌ها بپرسد:
مدير در نقش كوچ: من چطور مي‌توانم در اين قضيه كمكت كنم؟!
وقتى می‌گویی نميدانم چجورى، آيا بخش خاصى از پروژه ذهنت را درگير كرده؟
در کدام بخش به كمك من نياز دارى؟!
چند وقت است كه اين قضيه ذهنت را درگير كرده؟!
سؤال‌هایی مانند این، كارمند را وارد يك مكالمه می‌کند و فضايى را براى فكر كردن ايجاد می‌کند كه بتواند جنبه‌هاى متفاوت موضوع را بررسى كند.
نقطه مقابل این رویکرد این است كه مدير بلافاصله بعد از شنيدن جمله اول، وارد صحبت‌هايى مثل این‌ها بشود:

تو می‌دانی كه اين براى ما خيلى مهم هست
بايد هر کاری بكنى
به نظر من برو و اين كار رو انجام بده
به نظر من ما بايد بيشتر تمركز كنيم و بيشتر زمان بزاريم
در اين نوع مكالمات كارمند تنها شنونده ايده ما است و حتى در شرايطى با یک ذهن خاموش، تنها منتظر است كه به او بگوييم كه چه‌کارى را انجام دهد.
شاید هم دلسرد شود و رها كند. درصورتی‌که در حالت اول، نگاه مدير اين‌گونه بوده كه تو مي‌توانى، من نيز در كنارت هستم چه كمكى از من می‌خواهی؟!
اين كمك گاهى تنها يك گوش شنوا براى فكر كردن بلندبلند و جمع‌بندى ذهن به كمك مدير خود هست.
براى اينكه بيشتر در مورد اين ابزار بدانيد تشويقتان می‌کنم با يك كوچ حرفه‌اى کارکنید. (در مورد موضوعى كه شايد مدت‌هاست می‌خواهید در آن تغيير ايجاد كنيد و هنوز به نتيجه نرسيده‌ايد)همچنین به شما به‌عنوان مدير پيشنهاد می‌کنم كه اين ابزار را براى رهبرى مؤثرتر و افزايش عملكرد تيم خود آموزش ببينيد.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 176
شنبه 16 اسفند 1399 زمان : 20:51

چرا باید سایت داشته باشم؟

طراحی سایت در همدان
احتمالا برخی افراد این سوالات را از خود می پرسند:

1- چرا باید یک وب سایت داشته باشم یا طراحی کنم؟

2- مزایای داشتن وب سایت چیست؟

3- طراحی یک وب سایت چه کمکی می تواند به من بکند؟

و سوالاتی از این دست که نیاز به پاسخی دقیق و شفاف دارد.

1- اطلاع رسانی:

با به وجود آمدن وب سایت ها، ابزار مفیدی برای اطلاع رسانی در سطح جهانی به وجود آمده اند.
به طوری که خبرگزاری های معروف جهان بعد از انتشار خبر خود در وب سایت های معروف خبری،
می توانند از انتشار آن در تمام جهان، اطمینان داشته باشند؛
آن هم در کسری از زمان که حتی فکر کردن به این موضوع در گذشته محال بود.

2- بازاریابی:

در این امر فقط کافی ست ما وب سایت خود را به موتور های جست و جو از قبیل google.com معرفی کنیم.
همین امر باعث می شود که کاربران با جست و جو در مورد زمینه کاری ما، وب سایت ما را پیدا کنند و با تجارت ما و محصولات ما آشنا شوند.
فقط باید در طراحی سایت به نکات css و سئو وب سایت مان توجه نماییم.
زیرا این کار باعث می شود که موتور های جست و جو وب سایت ما را در مرتبه بالاتری در لیست جست و جوی خود قرار دهند.

3- در دسترس بودن:

این مزیت باعث شده که ما در هر زمان از شبانه روز و هر جایی که به اینترنت دسترسی داریم، اطلاعات خود را بتوانیم در اختیار کاربران قرار دهیم.
اصطلاحا به این مزیت 7 *24 می گویند.

4- تبلیغات:

با وجود تعداد زیاد کاربران وب سایت ها بهترین مکان برای انجام تبلیغات می باشند.
در صورتی که وب سایت ما دارای بازدید کننده زیادی باشد،
مسلما به خاطر این مسئله شرکت های مختلف در این زمینه به شما برای تبلیغات نیز مراجعه خواهند کرد.
خود شما هم می توانید به این روش خود را در جهان گسترده ی اینترنت معرفی و تبلیغ نمایید.

طراحی سایت در همدان :> برای دریافت مشاوره رایگان کلیک کنید

5- درآمد زایی:

مهمترین مزیت وب سایت ها ایجاد درآمد می باشد که به انگیزه مهم امروز در جامعه جهانی که اشتغال و درآمد برای گذران امور زندگی ست، جان تازه ایی داده است.
بسیاری از شرکت های در حال ورشکستگی حتی با راه اندازی وب سایت توانسته اند بقای خود را تضمین نمایند.
زیرا تعدد فروش آنها به این طریق چندین برابر شده است.
همچنین این تعداد مشتری در صورت رضایت از کیفیت محصولات برای شما ابزار تبلیغاتی خواهند شد.
و در طول زمان اندکی محصولات شما در کل یک شهر یا حتی کشور و یا حتی جهان معرفی خواهد شد.

6- عدم محدودیت های زمانی و مکانی:

یک مزیت مهم دیگر طراحی سایت این می باشد که دیگر ارتباط ما با مشتریان و کاربران محدود به خیابان و محله اطراف شرکت ما نمی باشد.
بعد جغرافیا و جبر جغرافیایی محدودت ارتباط با مشتری از بین رفته است، و مشتری با ارتباط با وب سایت ما، به طور مجازی سفری به شرکت ما خواهد داشت، سفری که اما مجازی خواهد بود.

همچنین مشتریان می توانند در هر زمان از شبانه روز که حتی جز ساعت کاری شرکت ما نیست، فعالیت و درخواست خود را انجام دهند.

7- کاهش هزینه

بهترین راه برای رشد کسب‌وکار شما این است که هزینه­ ها را کاهش دهید و تنها به سمت رشد تمرکز کنید.
وب­سایت بهترین روش کاهش هزینه ­های کسب­‌وکار است.
هزینه نگهداری و اجرای یک وب سایت صرفا چند میلیون است.
بازاریابی مناسب وب سایت شما باعث رشد مداوم و بیشتر کسب ­وکار شما می­شود.
اگر وب سایت شما به درستی طراحی شده و توسعه یافته باشد، تبدیل بازدید کننده به مشتری را تضمین می­کند.

8- افزایش اعتبار

امروز وب­سایت اعتبار کسب­‌وکار شما را افزایش می­دهد.
وجود وب­سایت همچنین می­‌تواند آگاهی از نام تجاری یا برندینگ شما را افزایش دهد و یا حتی نقش نام تجاری را برای سایت شما بازی کند.
از این رو، شما باید یک وب­سایت برای کسب­‌وکار خود داشته باشید تا بتوانید درآمد بیشتری کسب کنید.

طراحی سایت در همدان : برای داشتن یک وبسایت این صفحه رو مطالعه کنید.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 164
پنجشنبه 14 اسفند 1399 زمان : 19:52

حتی به‌عنوان کسی که روز کاری خود را صرف مطالعه قدرت کوچینگ مؤثر بر تعامل کارکنان می‌کند، هنوز از خواندن نظرسنجی اخیر گالوپ شگفت‌زده‌ام که نشان می‌دهد تنها ۳۲ درصد از کارکنان آمریکایی پایبند به شغل خود هستند. یکی دیگر از مطالعات گالوپ نشان می‌دهد که ۵۱ درصد افراد موردبررسی در جستجوی شغل دیگری هستند.
نیازی به گفتن نیست که این اعداد ناامیدکننده‌اند، به‌خصوص با تمام منابع و تلاش‌هایی که برای استخدام کارکنان در طول یک دهه گذشته بکار رفته‌ است؛ اما خبر خوب هم هست. به‌عنوان یک کوچ‌ حرفه‌ای، با کوچینگ مدیران ‌خط مقدم برای اینکه بتوانند خود را بهتر هدایت کنند، می‌توان به سازمان‌ها کمک کرد تا مشارکت کارکنان را در یک مسیر پایدار و قدرتمند تقویت کنند.

بیزینس کوچینگ

به یک دلیل، اغلب شرکت‌ها میزان تأثیر مدیران‌ خط مقدم بر تعامل کارکنان و عملکرد را دست‌کم می‌گیرند. با توجه به «رویکرد سازمان بدون مدیر کار نمی‌کند»، طی گزارش انتشاریافته در نشریه گالوپ توسط براندون ریگونی و بیلی نلسون، مدیران حداقل ۷۰ درصد انحراف را در نمرات تعامل کارکنان در بخش‌های کسب‌وکار گزارش کرده‌اند. چطور چنین ارقام انباشته‌ای به وجود می‌آید؟ همان مطالعه نشان می‌دهد که تیم‌های مدیریت‌شده توسط مدیرانی که بر روی نقاط قوت تمرکز داشته‌اند، مشارکت ۶۱ درصدی را گزارش کرده‌اند درحالی‌که تیم‌های مدیریتی به رهبری مدیرانی که بر روی نقاط ضعف متمرکزشده‌اند تنها ۴۵ درصد بوده است. این امر منطقی به نظر می‌رسد، اما ضربه سهمگین اینجا است: وقتی مدیران کارکنان خود را نادیده می‌گیرند، تعامل تنها دو درصد کاهش می‌یابد.
یکی از مهم‌ترین، مهارت‌های رهبری برای توسعه مدیران، توانایی کوچینگ مؤثر است – ازجمله اینکه چگونه با کارکنان ارتباط برقرار کنیم و بهترین را از آن‌ها به‌صورت مداوم دریافت کنیم. بر اساس تجربه شخصی، سه استراتژی مدیریت عملکرد کارکنان وجود دارد که در تبدیل مدیران خط مقدم به کوچ‌های درجه‌یک، مؤثر واقع می‌شود.

آموزش کسب و کار در همدان

۱. به آن‌ها بیاموزید که خودآگاه باشند

هر چه بیشتر مدیران احساسات‌، ترس، اشتیاق، نقاط قوت و ضعف خود را دریابند، بهتر می‌توانند با دیگران همدل بوده و هدایتگر و ارائه‌کننده راه‌حل‌ها باشند. توانایی یک رهبر برای شناسایی، درک و مدیریت احساسات خود به روش مثبت می‌تواند تفکر و رفتار آن‌ها را هدایت کند تا تأثیر عمیقی بر کسانی بگذارد که آن‌ها را رهبری می‌کنند. مدیران باید تشویق شوند، قبل از اینکه واکنشی نشان دهند زمان را صرف درک و مفهوم‌سازی اطلاعات و موقعیت‌ها کنند. برخی از مدیران وقایع‌نگاری روزانه را شیوه‌ بسیار خوبی برای شروع تماس با ضمیر درونی خود می‌دانند.

۲. به آن‌ها کمک کنید که کارکنان خود را بشناسند

نیروی کار امروزه به‌طور فزاینده‌ای متنوع است و گروه‌های کاری طیف وسیعی از زمینه‌ها، فرهنگ‌ها و سنین را پوشش می‌دهند. این امر بر این واقعیت تأکید دارد که هیچ رویکرد ثابتی برای کوچینگ وجود ندارد، زیرا هر فرد نیازها و انتظارات متفاوتی درباره توسعه، یادگیری شغلی، پیشرفت شغلی و مدیریت عملکرد دارد – یک مدیر، بنابراین، باید بداند که هر فرد در گروه چه می‌خواهد.
این تنها به معنی گفتگو با کارکنان در بازبینی‌های عملکرد نیست، بلکه ایجاد مدیریت عملکرد به یک عادت مستمر است و ایجاد ارتباط مدیر و کارمند بر اساس ارتباطات باز و بازخورد معنی‌دار که به‌طور مرتب رخ می‌دهد. همچنین به این معنی است که در مورد اهداف و علایق بیرونی کارکنان سؤال شود؛ مدیر حتی ممکن است مهارت‌ها و استعدادهایی را کشف کند که خود کارکنان از آن آگاهی نداشته‌اند.
آگاهی ژرف از کارکنان همچنین به مدیران کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف فردی کارکنان خود را شناسایی و توسعه دهند و اینکه چطور آن‌ها در وظایف و مسئولیت‌های خاص مشارکت می‌کنند و کدام ابزارها و منابع می‌تواند مفید باشند.

مشاوره کسب و کار در همدان

۳. به آن‌ها کمک کنید کوچینگ را به‌عنوان یک خیابان دوطرفه ببینند

زمانی که مدیران شروع به توسعه مهارت‌های کوچینگ خود می‌کنند، آن‌ها می‌خواهند بدانند چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند. هم رهبران جدید و هم باتجربه به‌طور پیوسته نیاز به ارزیابی کردن و ارزیابی شدن مهارت‌های رهبری خود دارند. تشویق رهبران برای انجام فرآیندهای بازخورد ۳۶۰ درجه‌یک راه عالی برای شناسایی نقاط قوت و زمینه‌های قابل بهبود است. هر رهبر باید یک طرح رهبری در حال رشد داشته باشد و بازخورد ۳۶۰ درجه می‌تواند به ساخت این برنامه کمک کند.
رهبری قوی کلید موفقیت است.
رهبری قوی در تمام سطوح یک سازمان، یکی از ارکان کلیدی موفقیت است؛ اما تعداد کمی از مردم با مهارت‌های رهبری بزرگ به دنیا می‌آیند – اغلب، رهبران بزرگ ساخته می‌شوند. در بدو امر ممکن است این موضوع به‌طور دردناکی واضح به نظر برسد.
البته، افراد تمایل دارند که در انجام وظایف شغلی تعامل بیشتری داشته باشند، اگر برای مدیرانی کار کنند که از بهترین شیوه مدیریت عملکرد کارکنان پیروی کنند نه اینکه مدیرانی زورگو، سرزنشگر و انتقادکننده باشند؛ اما همان‌طور که اعداد نشان می‌دهند، مشخص می‌شود که مسئله پیچیده‌تر از این‌ها است.


سازمان‌ها نمی‌توانند بنشینند و امیدوار باشند که افراد به رهبران بزرگ بدل شوند. برای کوچ‌ها مهم است که مدیران را تقویت کنند که ابزار، منابع و توسعه لازم برای موفقیت از طریق منابع داخلی یا بیرونی به آن‌ها داده شود یا حداقل اینکه مدیران خود آن‌ها را مهیا کنند.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 85
چهارشنبه 13 اسفند 1399 زمان : 19:49

استفاده از رویکرد کوچینگ برای تصمیم‌گیری مؤثر

افراد هرروز در‌گیر تصمیم‌گیری هستند از امور جزئی گرفته تا بسیار مهم مانند تغییر شغل، راه‌اندازی کسب‌وکار و یا انجام یک خرید بزرگ؛ اما تصمیمات ما چقدر خوب‌اند؟ طبق پژوهش انجام‌شده توسط دن اریلی در مبحث پیش‌بینی‌های غیر عقلایی، ما مستعد انجام انتخاب‌های غیرمنطقی هستیم. به این دلیل که در برخی مواقع بجای پیروی از منطق، غرایز و هیجانات آنی را در آغوش می‌گیریم. ما اغلب نمی‌توانیم تمام واقعیت‌ها را در نظر بگیریم و تحت تأثیر سوگیری‌های خودمان قرار می‌گیریم.

آموزش کسب و کار در همدان

در مقاله انتشاریافته در مجله هاروارد بیزنس، جان بیشیرز و فرانچسکا جینو مراحلی را نشان می‌دهند که مدیران اجرایی می‌توانند برای تشویق انتخاب‌های عاقلانه در سازمان‌های خود برگزینند. برخی از اصول آن‌ها را میتوان‌ در زمان کار با مراجعینی که با تصمیم استراتژیک مواجه هستند، بکار برد. برای کوچ‌ها ضروری است که درک کنند چگونه می‌توانند از رویکرد کوچینگ استفاده کرده و به بهترین نحو، فرآیند تصمیم‌گیری را تسهیل کنند. رویکرد کوچینگ چهار مرحله‌ای زیر یک چارچوب مفید برای تصمیم‌گیری شخصی و تجاری است.

صحنه را تغییر دهید

دور کردن افراد از محیطی که پیوسته در آن قرار داشته‌اند می‌تواند پدیدآورنده یک حس موردنیاز برای فاصله گرفتن از موقعیت فعلی آن‌ها باشد. به‌طور نمونه اگر مراجعی با یک تصمیم تجاری مواجه است، انجام جلسه کوچینگ و پیاده‌سازی رویکرد کوچینگ را خارج از دفتر شرکت مراجع تنظیم کنید. برگزاری جلسه در یک مکان جدید که افراد را متمرکز و آرام می‌کند می‌تواند محرک ایجادکننده یک دیدگاه جدید باشد. تأکید بر اینکه فرآیند کوچینگ مکانی امن برای آزمون ایده‌های جدید است، می‌تواند به افراد در دستیابی به یک طرز فکر جدید و الهام بخشیدن به آن‌ها برای خلاق بودن بیشتر کمک کند.

مشاوره کسب و کار در همدان

آگاهی ایجاد کنید که چگونه تصمیمات گرفته می‌شوند

دنیل کانمن در کتاب تفکر سریع و آهسته توضیح می‌دهد که دو سیستم در مغز ما وجود دارد که بر قضاوت و انتخاب تأثیر می‌گذارد. سیستم ۱ سریع، عاطفی و غریزی است. این احساس درونی ما است که با یک انتخاب مواجه هستیم. سیستم ۲ کند، منطقی و آگاهانه است. این توانایی ما برای بررسی و ارزیابی اطلاعات برای رسیدن به یک نتیجه‌گیری است.
گاهی، شهود و احساسات ما حقایق مهمی را نادیده می‌گیرند و این‌زمانی است که سیستم ۲ نیاز به فعال شدن دارد. با درک این اصول از رویکرد کوچینگ، مردم شروع به تمایز بین پاسخ‌های شهودی و عمدی خود به یک موقعیت می‌کنند. نقش یک کوچ موفق، پشتیبانی از کاربرد سیستم ۲ در فرآیند تصمیم‌گیری با آغاز تحلیل و مشورت ساختاریافته است.

تحلیل سازنده را آغاز کنید

یک روش تعریف- تحلیل- تصمیم‌ می‌تواند برای شروع فرآیند تحلیلی مورداستفاده قرار گیرد.
در مرحله «تعریف», مشکلی که به‌وسیله تصمیم حل خواهد شد را تشریح کرده و معیارها و اهداف موردنظر را مشخص کنید. فهرست افراد درگیر و متأثر از این تصمیم را شناسایی کنید.
در مرحله «تحلیل», اطلاعات را جمع‌آوری و بررسی کنید تا به علت ایجادکننده مشکل برسید و عوامل مرتبط به هم را در نظر بگیرید. نمودارهای علت – و معلول و نقشه‌های دیداری می‌توانند ابزار مفیدی برای این مرحله باشند.
مرحله «تصمیم»‌ دربارهٔ ایجاد جایگزین‌ها و فهرست کردن بهترین گزینه‌ها است. طوفان مغزی و نمودار قرابت می‌تواند کمک کند تا این مرحله به‌سرعت آغاز شود.
تأثیر هر گزینه باید اندازه‌گیری و ارزیابی شود. گوش دادن فعال، پرسش‌های برانگیزنده تفکر و توجه به اشارات زبان بدنی و لحن کلام همه ابزاری هستند که کوچ می‌تواند برای پیدا کردن هسته مشکل از آن استفاده کند. تلخیص و تجزیه‌وتحلیل اطلاعاتی که مراجعین ارائه می‌کنند می‌تواند بسیار مؤثر بوده و به تحلیل آن‌ها کمک کند. مشخص کردن سوگیری‌ها قبل از تصمیم‌گیری به فاصله گرفتن از نقاط کور کمک خواهد کرد.

بیزینس کوچینگ

بر سوگیری‌های روان‌شناختی غلبه کنید

سوگیری روان‌شناختی، تمایل به تصمیم‌گیری غیرمنطقی بدون آگاهی از آن است. شناسایی و تأثیر سوگیری‌ها بر رفتار انسانی دشوار است. به‌عنوان نمونه در مواجهه با یک تصمیم، افراد ممکن است توجه بیشتری به اطلاعاتی داشته باشند که پیش‌فرض‌های آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و از حقایقی که در تضاد با آن است چشم‌پوشی می‌کنند. فهرستی شامل 20 سوگیری اصلی که ممکن است بر تصمیم‌گیری تأثیر بگذارد در وب‌سایت بیزنس اینسایدر ارائه‌شده است
حمایتی که یک کوچ می‌تواند در طول این مرحله ارائه کند بسیار مهم است زیرا معمولاً با شناسایی سوگیری‌ها و واقعیت‌ها به تصمیم‌گیری کمک می‌کند.

انتخاب کنید

بعد از انجام تجزیه‌وتحلیل و فائق آمدن بر سوگیری‌ها، راه‌حل مشخص خواهد شد – یا حداقل چند گزینه مناسب پدیدار خواهند شد. تحلیل سوات (SWOT) می‌تواند برای ارزیابی هر یک از گزینه‌ها با فهرست نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت‌هایی که ایجاد می‌کند در زمینه رویکرد کوچینگ مفید باشد.

استفاده از رویکرد ساخت‌یافته برای تصمیم‌گیری، افراد را توانمند می‌سازد تا با اعتمادبه‌نفس به‌پیش روند و انتخاب منطقی کنند. بااین‌حال، مهم است که انعطاف‌پذیر باقی ماند و در صورت لزوم بتوان تصمیم را دوباره ارزیابی کرد. برای مثال، اطلاعات جدید ممکن است در دسترس قرار گیرد یا تصمیم‌گیری نتایج مطلوب را ایجاد نکند. بررسی و پیگیری مراجعین به‌صورت دوره‌ای پس از اخذ تصمیم می‌تواند به آن‌ها در ادامه مسیر کمک کند.

هنگامی‌که در بحث رویکرد کوچینگ، زمان تصمیم‌گیری فرامی‌رسد، اهداف یک کوچ موفق شامل کمک به انجام گفتگوی سازنده، پرسیدن سؤالات مناسب و کمک به شناخت و غلبه بر سوگیری‌ها است. فرآیند کوچینگ می‌تواند یک تصویر بزرگ و یک دیدگاه جدید در مورد مسئله در دسترس ارائه دهد. افراد و سازمان‌ها می‌توانند تا حد زیادی از کار با یک کوچ در هنگام مواجهه با تصمیم استراتژیک بهره‌مند شوند.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 89
سه شنبه 12 اسفند 1399 زمان : 19:42

توجه: مقاله « آگاهی به‌عنوان یک تجربه سه‌جانبه» به یک مفهوم ایجادشده و استفاده‌شده در روان‌درمانی اشاره دارد. این مفهوم برای آن نیست که کوچ‌ها از این شیوه به‌قصد درمان استفاده کنند بلکه به‌عنوان مرجعی الهام‌بخش جهت تدوین چارچوبی برای حمایت از مراجعین کوچینگ در راستای توسعه آگاهی است.

آموزش کسب و کار در همدان

به‌عنوان کوچ‌، با لحظه‌ای که مراجعین دچار آشفتگی ذهنی هستند آشنا هستیم: پیشانی چروک و ابروهای‌ درهم گره‌خورده، تفکر بی‌حاصل خشمگینانه، دست به پیشانی، قلم در دست آماده برای نوشتن، ضرب زدن بر روی کاغذ. دیدن این تصاویر آسان است چون همیشه اتفاق می‌افتند. در حقیقت، صرف‌نظر از تخصص ما در کوچینگ، افراد اغلب به ما مراجعه می‌کنند چون با تفکر خود به بن‌بست رسیده‌اند. آن‌ها نمی‌توانند در ذهن خود راه‌حلی برای مشکلشان بیایند.

مشاوره کسب و کار در همدان

یک بخش اصلی از رهبری و حرفه‌ای که من ارائه می‌کنم حول محور گسترش آگاهی است. چند سال پیش، یک متخصص سلامت روانی چارچوبی را به من معرفی کرد که به‌طور استثنایی در کمک به مراجعین برای ایجاد آگاهی بیشتر مؤثر بود. این چارچوب که «مناطق آگاهی» نامیده می‌شود، از گشتالت درمانی سنتی نشات می‌گیرد و تجربه کامل آگاهی را به سه بخش تقسیم می‌کند: بخش میانی، بخش بیرونی و بخش درونی.

بخش‌های ذهن آگاهی

بخش میانی از افکار و فرایندهای ذهنی ما تشکیل‌یافته است. این بخشی است که بیشتر مراجعین من با تجربیات خود از آگاهی در آن جای دارند. داوری، تفسیر، پیش‌بینی و به یادآوردن، همه در این بخش رخ می‌دهند. درحالی‌که ذهن جایگاه منطق و استدلال است، پیچیده است، بغرنج و غالباً مرموز است که مراجعین را به حس اجتناب‌ناپذیر گیر‌افتادن هدایت می‌کند. عبارات «فکر می‌کنم» یا «من نمی‌توانم بفهمم» نشانه‌هایی هستند که اغلب به آگاهی از بخش میانی اشاره دارند. بخش بیرونی جایی است که ما به‌طور عینی دنیا را از طریق حواس خود مشاهده می‌کنیم. زمانی که به مراقبه مشغول می‌شویم، این بخشی است که بیش‌ترین تلاش را برای قرار گرفتن در آن به خرج می‌دهیم. در این بخش، ما فقط شاهد وضعیت جاری هستیم. داوری و تفسیر وجود ندارد. عباراتی که با «من می‌بینم» و یا «من می‌شنوم» شروع می‌شوند بدون وصل شدن به یک روایت، آگاهی بخش بیرونی را نشان می‌دهند. بخش داخلی از عواطف و احساسات فیزیکی درون بدن تشکیل ‌یافته است. همانند بخش بیرونی، بخش درونی هم‌مکانی است بدون قضاوت و تفسیر و همچنین می‌تواند یک منطقه مفید برای تمرکز متفکرانه باشد. عباراتی که با «من احساس می‌کنم» شروع می‌شود اغلب به آگاهی منطقه درونی اشاره دارند.

به‌کارگیری بخش‌ها برای کوچینگ

در فضای کوچینگ، زمانی که با مراجع کار می‌کنیم تا آگاهی را توسعه دهیم، آن‌ها به‌طورمعمول در تجربه منطقه میانی به‌خوبی مهارت دارند و به دنبال پشتیبانی در حیطه ذهن آگاهی هستند، بنابراین ایجاد یک تمرین برای انتقال از منطقه میانی به بخش‌های درونی و بیرونی کمک‌کننده است. بااین‌حال، تجربه کامل آگاهی به یکپارچگی متعادل هر سه بستگی دارد. گسترش حضور در زمان حال با استفاده از آگاهی منطقه بیرونی مفید است به‌ویژه در شرایطی که مراجعین با چالش‌هایی در مورد رهبری / مدیریت دیگران، حل مسائل اجتماعی و روابط مواجه باشند – همه آن‌ها نیازمند استفاده از حواس برای توجه به زبان بدن، حرکت، بیان صورت، لحن و حجم صدا و ظاهر افراد هستند. توسعه توانایی بیشتر برای درک عواطف و احساسات فیزیکی با استفاده از آگاهی بخش درونی، هنگامی می‌تواند مفید باشد که با مراجعین در محدوده کشف ارزش‌ها و یادگیری برای شناسایی نشانه‌های فیزیکی و عاطفی برای سازگاری تعامل کنیم، این‌ها زمانی رخ می‌دهند که ما هماهنگ با ارزش‌های اصلی خود عمل می‌کنیم و ناسازی زمانی اتفاق می‌افتد که ما خارج از ارزش‌های اصلی خودمان رفتار می‌کنیم. ایجاد یک تمرین در میان این سه منطقه با کنجکاوی شروع می‌شود. زمانی که متوجه می‌شویم مراجعین ما از منطقه میانی خود شروع‌کننده و فعال هستند، می‌توانیم سؤالاتی این‌چنین بپرسیم، «همین حالا، چه چیزی در بدن شما در حال رخ دادن است؟» یا «الان چه حسی دارید؟» یا اینکه «در این لحظه چه اتفاقاتی در اطراف شما در حال وقوع است؟» این پرسش‌ها بر حضور در حال حاضر تاکید دارند و در یکی از این بخش‌ها، توجه کامل مراجع را می‌طلبد، مشابه آنچه در مراقبه رخ می‌دهد. بعد از تمرین کردن «شیوه انتقال» در یک جلسه، به چالش کشیدن و یا درخواست یک مراجع جهت ادامه کار برای مدت کوتاهی در هرروز خارج از جلسه می‌تواند راه مفیدی برای ایجاد این مهارت جدید باشد. هنگامی‌که مراجع با تجربه گام گذاشتن به بخش‌های داخلی و بیرونی آشنا شد، می‌توانیم سؤالات را به نحوی ادغام کنیم که مراجع تشویق به حرکت در میان همه بخش‌ها به‌عنوان یک تجربه واحد شود. برای گنجاندن منطقه میانی، می‌توانیم این‌چنین سؤالاتی را بپرسیم، «تجربه بودن در منطقه داخلی / بیرونی برای شما شبیه چه چیزی بود؟» یا «چه چیزی ممکن است این نشانه عاطفی را به شما بگوید؟» درنهایت، با تمرین، مراجع می‌تواند به‌طور یکپارچه در میان بخش‌های حرکت کند و تجربه کامل آگاهی، غنی کردن دیدگاه و توانایی برای تفکر خلاق و حل مسئله را به دست آورد.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 95
سه شنبه 12 اسفند 1399 زمان : 19:14

در سازمان من، Tech CU، ما به‌طورجدی ارزش مرکزی‌مان را، حرکت روبه‌جلو قرار داده‌ایم. بااینکه ما یک شرکت سایز متوسط هستیم، اما یک سری برنامه‌های ارتقاء اعضا بخصوص برای مدیران جدیدتر داریم. ما همچنین ارزش کوچینگ اجرایی (Executive Coaching) را در واحد مدیران ارشد و برای معاونین ارشد که توسط کوچ‌های خارجی انجام می‌شود دیده‌ایم؛ اما وقتی به واحد ارائه خدمت خود نگاهی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که در این واحد هنوز جای رشد داریم. فاصله مشخص ما در مورد فرصت‌های مناسب برای مدیران سطح میانی برای رسیدن به قابلیت‌های رهبری است که بتوانند جهش خود را به سمت معاونت ارشد و فراتر از آن داشته باشند. برای رویارویی با این مسئله یک برنامه کوچینگ درون سازمان مبتنی بر علاقه‌مندی‌های حرفه‌ای هر مشتری خاص طراحی کردیم. ما در طی مسیر درس‌های بسیار ارزشمندی گرفتیم. با به اشتراک گذاشتن این درس‌ها من امیدوارم که بتوانم به کوچینگ درون سازمان‌ها کمک کنم که به حمایت از برنامه نگاهی داشته باشند و در سازمان‌های خود مشارکت کنند.

آموزش کسب و کار در همدان

برای شروع لازم بود که ارزش کوچینگ را خاطرنشان کنیم. خوشبختانه تعداد زیادی از اعضای تیم اجرایی خودشان به قدرت یک کوچینگ خوب باور داشتند. همان‌طور که مأمور ارشد اجرایی ما جینین جاکوبسون عنوان می‌کند، سرمایه‌گذاری روی نیروهایتان با دادن یک برنامه خوب کوچینگ، جزء اصلی پرورش یک رهبر است. زمانی که شرکت‌کنندگان در این برنامه‌ها شروع به درک ویژگی‌های یک کوچینگ خوب می‌کنند و خود می‌آموزند که این روند را چگونه خودشان وارد برنامه‌های روزمره‌شان کنند، این مسئله به نفوذ تدریجی یک سری عادت‌های مهم و بنیادین در سازمان کمک می‌کند.

با نقشه‌برداری از این ایده، ما یک سری بحث‌های وضعیت کنونی/ وضعیت آینده در مکالماتمان ترسیم کردیم. در نگاه به برنامه‌های جانشینی افراد در سازمان متوجه شدیم که درجاهایی که جای خالی بین مدیران سطح میانی و نقش‌های معاونین اجرایی/ معاونین ارشد وجود دارد، هیچ‌وقت بحث در مورد بالا بردن مهارت‌های تکنیکی افراد نیست؛ بلکه به‌جای آن، نیاز به مهارت‌های نرم ازجمله اعتمادبه‌نفس اجرا و جلب حمایت هست؛ و متأسفانه اینکه چگونه در چنین جنبه‌ای می‌توان افراد را پرورش داد به‌اندازه فرستادن افراد به کلاس پیشرفته اکسل شفاف نیست!

مشاوره کسب و کار در همدان

ما روی ارزش مرکزی‌مان- حرکت روبه‌جلو- متمرکز شدیم تا این موضوع را شفاف کنیم. ما با خود گفتیم: تصور می‌کنیم دفعه بعدی که به برنامه جانشینی مدیران نگاهی می‌افکنیم، فردی را داشته باشیم که با یک کوچ کارکرده و پتانسیل‌های خود را بالفعل کرده و به‌عنوان یک رهبر با تلاش زیاد و متمرکز، رشد کرده است و انگیزه قوی و توانایی بالا برای تحول دارد. برای کسانی که نیاز به آمار و ارقام مستدل داشتند، خوشبختانه شواهدی از تحقیقات ICF در مورد نتایج سود و زیان تهیه کردیم.

در طی مسیر، ما این فرصت را به دست آوردیم که در مورد اینکه کوچینگ چه هست و چه نیست توضیح دهیم. به‌طور مثال، اینکه کوچینگ، آموزش دادن به کارمند برای بهتر کردن عملکردش نیست یا اینکه ما فرصت‌های پیشنهادی برای مدیران ارشد نداریم که ما را وادار کنند کارمندان یا تیمشان را کوچ کنیم تا سخت‌تر از قبل کار کنند یا اینکه آن‌ها را تربیت کنیم که شغل روزمره‌شان را بهتر انجام دهند. همین‌طور برای واقع‌بینانه کردن انتظارات، شفاف کردیم که کوچینگ مشاوره نیست. ما زمانی که تغییر ذهنیت یک مدیر از اینکه «چگونه افراد را درست کنم؟» به «چگونه افراد را توانمند کنم؟» می‌دیدیم گویی روشن شدن چراغ‌هایی را نظاره می‌کردیم. همین‌طور ما به‌طور مداوم تأکید داشتیم که این‌یک کلافه سردرگم نیست بلکه هر جلسه‌ای، فراخوانی به سمت اقدام و عمل و مسئولیت‌پذیری است.

بیزینس کوچینگ در همدان

برای جلب حمایت عمیق‌تر و چشم‌اندازی فراتر در مورد کارکردهای این برنامه، ما گروهی کوچک از مدیران ارشد و کهنه‌کار را انتخاب کردیم و مکالمه طولانی‌تری را با ایشان داشتیم. ما نمودارهایی ساده را در رابطه با روندی که پیش رو داشتیم و چارچوب کارآمدی این روند با آن‌ها به اشتراک گذاشتیم. به سؤالات اساسی‌شان پاسخ دادیم و سپس از هر مدیر خواستیم که دو کار برای ما بکند. اول اینکه: درخواست کردیم که با ما بعد از یک ماه که فرصت کافی برای هضم مفاهیم موردنظر را دارند، ملاقات مجدد داشته باشد؛ و دوم اینکه، از آن‌ها پرسیدیم که به نظرشان کدام‌یک از اعضای تیم از شرکت در این برنامه پایلوت سود خواهد برد؟ ما ارزش‌افزوده دو برابری در حین ملاقات مجددمان داشتیم: ایشان هم پیشنهادهای اصلاحی داشتند و هم لیست کوتاهی از شرکت‌کنندگان بالقوه را تهیه‌کرده بودند.

بعضی از پیشنهادهای حاصل از این مکالمه‌ها، این‌ها بودند؛ تربیت بیش از یک کوچ داخلی برای اینکه تداوم و پشتیبانی برای کوچ اصلی موجود باشد، تشریح رازداری و محرمانگی و اطمینان از اینکه توافق‌های کوچینگ بین مشتری، کوچ و سوپروایزر مشتری انجام می‌شود. ما همچنین شروع به تدارک دیدن یک «نمونه» برای طراحی یک فرهنگ کوچینگی گسترده‌سازمانی نمودیم. ما بر این باوریم که با بنا کردن یک نمونه الگو مبتنی بر ارزش‌های مرکزی‌مان و نیازهای دیده‌شده و طراحی یک برنامه با واردکردن رهبران فعلی به برنامه از ابتدا، یک مطالعه پایلوت بسیار قدرتمند طراحی کرده‌ایم که می‌تواند ارزش حضور کوچینگ درون سازمان را به اثبات برساند.

ما برنامه را تازه آغاز کرده‌ایم و عضو دومی از کوچ‌های بالقوه آموزش‌های رسمی خود را به‌زودی تحت تأییدیه ICF امسال آغاز خواهد کرد. ما از اینکه با این برنامه، ارزش‌های مرکزی‌مان را زیست می‌کنیم بسیار هیجان‌زده هستیم و به اینکه در تربیت نسل بعدی از رهبران ارشد نقطه کلیدی هستیم خوش‌بینیم.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 101
يکشنبه 10 اسفند 1399 زمان : 20:18

می‌خواهم این یادداشت را با این پرسش آغاز کنم که قدرتمندترین مدیر دنیا کیست؟ لطفاً قبل از اینکه به مطالعه این یادداشت ادامه دهید کمی به خودتان و این یادداشت فرصت بدهید و با تفکر بیشتری به این پرسش پاسخ دهید! شاید چیزی حدود دو دقیقه. تفکر شما بخشی از هدف این یادداشت است. احتمالاً فکر می‌کنید سؤال عجیبی از شما پرسیده شده، شاید هم پس از شنیدن این سؤال ذهنتان به سمت مدیران شرکت‌های بزرگ چندملیتی رفته و فکر می‌کنید قدرتمندترین مدیر دنیا، مدیر قدرتمندترین سازمان دنیا است! ممکن است به این فکر می‌کنید که قدرتمندترین مدیر دنیا کسی است که منابع گسترده‌ای در اختیار دارد و می‌تواند انتخاب‌های متعددی برای سرمایه‌گذاری داشته باشد و شاید موارد دیگر.

آموزش کسب و کار در همدان
روشن است که پاسخ‌های زیادی برای این پرسش وجود دارد (ممکن است به‌اندازه همه افرادی که این یادداشت را مطالعه می‌کنند). هرکدام از شما از زاویه نگاه خودتان به این پرسش جواب دادید و برای این پاسخ هم دلایل و شواهدی دارید که شما را متقاعد می‌سازد.
می‌خواهیم در این یادداشت از زاویه‌ای به این موضوع نگاه کنیم که نزدیک به نوع نگاه و طرز فکر کوچ‌ها است. این نوع نگاه می‌گوید: قدرتمندترین مدیر دنیا مدیری است که قدرتمندترین کارکنان دنیا را به‌عنوان یک تیم داشته باشد. حالا که با این نوع نگاه آشنا شدید لطفاً با همین نوع نگاه بگویید، قدرتمندترین کارکنان دنیا چه مشخصاتی دارند؟
همین ذهنیت و نوع نگاه می‌گوید: قدرتمندترین کارکنان دنیا افرادی هستند که برای رشد خود برنامه دارند، به اهداف و مطلوبیت‌هایشان آگاهی دارند، ارزش‌ها و باورهای خود و همکارانشان را می‌شناسند، خودشان را مسئول تغییر وضعیت موجود می‌دانند و برای رسیدن به وضع مطلوب حرکت و اقدام می‌کنند و به‌صورت مستمر توانایی‌ها و عملکرد خود را توسعه می‌دهند.
داشتن همچنین تیمی آرزوی هر مدیری است ولی نکته اساسی اینجاست که این تیم ساختنی است و پیدا کردنی نیست. یا به‌عبارت‌دیگر «نگرد، نیست، گشتیم، نبود!» و در مقابلش می‌توانیم بگوییم «بساز، می‌شود، ساختیم، شد» اما درواقع چه کسی مسئول ساختن همچنین تیمی است؟ پاسخ روشن است مدیر!
مشاوره کسب و کار در همدان
یکی از راه‌هایی که می‌توان از طریق آن هم‌چین تیمی ساخت، داشتن مهارت‌ها یا نوع نگاه یک کوچ است. با داشتن مهارت‌های کوچینگ به‌عنوان یک مدیر، علاوه بر اینکه تأثیرگذاری و قدرتتان را بیشتر می‌کنید یک تیم قدرتمند نیز در کنار خود خواهیم داشت.
از طرف دیگر آن روزها گذشت که مدیران فقط مدیر بودند و امروز انتظار می‌رود مدیران بیشتری تشویق شوند تا به‌عنوان رهبر تیمشان ایفای نقش کنند تا بتوانند تیم‌های خود را به‌طور مؤثرتری توسعه دهند. اینجا موضوع دیگری هم هست نه‌تنها کوچینگ به شما امکان می‌دهد که به‌عنوان یک رهبر رشد کنید بلکه در هنگام مصاحبه برای شغل جدید شما را به کاندیدای جذاب‌تری تبدیل می‌کند. چه کسی دوست ندارد قدرتمندترین مدیر دنیا را استخدام کند؟ مهارت‌های کوچینگ را به مجموعه مهارت‌های خود اضافه کنید هم مدیر قدرتمندتری هستید و به صدر لیست کاندیداها برای تصدی یک موقعیت شغلی خوب صعود کنید.
قبل از اینکه بگوییم کوچینگ چگونه به شما کمک می‌کند، لازم است کوچینگ را تعریف کنیم. فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF کوچینگ را این‌گونه تعریف می‌کند:
کوچینگ نوعی شراکت مستمر بین کوچ و مراجعین است که کوچ از طریق به فکر فروکشیدن مراجع و بیدار کردن خلاقیت درونی او کمک می‌کند تا به نتایج مطلوب در زندگی شخصی یا حرفه‌ای خود برسند.
همچنین این نهاد در وب‌سایت خودش در مورد کوچ‌ها این‌گونه می‌گوید: «کوچ‌ها آموزش می‌بینند تا خوب بشنوند، مشاهده کنند و رویکرد خود را مطابق با نیازهای هر مراجع منحصربه‌فرد مطابقت دهند. آن‌ها به دنبال بیرون کشیدن راه‌حل‌ها و استراتژی‌ها از مراجع هستند. آن‌ها بر این باورند که مراجع به شکل ذاتی خلاق و کاردان است. وظیفه کوچ این است که امکان حمایت لازم برای ارتقای مهارت‌ها، منابع و خلاقیت را از درون مراجع فراهم آورد.»
کوچینگ چگونه به ما به‌عنوان یک مدیر کمک می‌کند؟ یا چگونه داشتن طرز فکر یک کوچ برای یک مدیر کمک می‌کند افرادی که با او کار می‌کنند عملکرد بهتری داشته باشند. بهتر است بدانیم کوچینگ در مورد تغییر است، تغییر به سمت نتایج بهتر و مطلوب‌تر، تغییر به سمت عملکرد بهتر و مدیریت این تغییر به عهده مدیران است.
چندی پیش موسسه سرمایه انسانی (Human Capital Institute) HCI و فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF مطالعه‌ای در خصوص مدیریت تغییر و کوچینگ انجام داده است. در این تحقیقات، پاسخ‌دهندگان، فعالیت‌های مرتبط به کوچینگ (به‌عنوان‌مثال کوچینگ یک‌به‌یک، تیمی و گروه‌های کاری) را به‌عنوان کمک‌کننده‌ترین روش جهت دست‌یابی به اهداف مدیریت تغییر شناسایی کردند. فعالیت‌های مرتبط به کوچینگ کمک‌کننده‌تر از آموزش‌های حضوری و الکترونیکی دیده شدند.
همچنین یکی از بزرگ‌ترین مزایای کوچینگ دیگران این است که به شما امکان می‌دهد مهارت‌های مدیریتی خود را صیقل دهید. اینجا تکنیک‌ها و نکاتی وجود دارد که مدیرانی که مهارت‌های کوچینگ دارند از آن‌ها به‌خوبی استفاده می‌کنند تا بتوانند مدیران بهتری باشند. در این یادداشت پنج تکنیک که منطبق بر مهارت‌های یک کوچ است و می‌تواند به مدیران کمک کند را باهم مرور می‌کنیم. در کنار آن پس از معرفی هر تکنیک از شما دعوت می‌کنم به چند سؤال در مورد خودتان پاسخ دهید. برای پاسخ به این سؤال‌ها نیاز به اختصاص وقت زیادی ندارید، فقط کافی است چشمتان را از روی نوشته‌ها بردارید و کمی سکوت کنید و تعمق.

بیزینس کوچینگ

مهارت اول قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ گوش کنید

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های یک کوچ، توانایی گوش دادن به دیگران است. این مهم است که مدیران بدانند کوچینگ مربوط به کوچ نیست، بلکه مربوط به مواردی است که مراجع می‌خواهد. به همین ترتیب، برای ساختن مؤثرترین جلسات کوچینگ، باید روی آن‌ها تمرکز کرده و به افکار، نیازها و نگرانی‌های آن‌ها گوش فرا دهید.
در اینجا چند نکته در مورد گوش دادن فعالانه هست که باهم مرور می‌کنیم:
• تمرکز روی آن چیزی است که طرف مقابل می‌گوید نه آنچه شما می‌خواهید.
• در گفتگوها سعی کنید ارزش‌ها، باورها، اهداف مراجع را بشنوید.
• تفاوت‌های لحن صدا هیجانات حرکات بدن توجه کنید. (چه نمی‌گوید)
• آنچه را که شنیدید را با طرف مقابل چک کنید و معنی کلماتی که ممکن است بار معنایی متفاوت دارد را بپرسید.
سؤال‌های این بخش:
آلان که این یادداشت در مورد گوش دادن به سبک یک کوچ را خواندید در مورد خودتان و نحوه گوش دادن چه فکر می‌کنید؟
چه اقداماتی هست که باید انجام دهید تا فعالانه‌تر گوش کنید؟

مهارت دوم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ بپرسید

یکی از مهم‌ترین ابزارهای یک کوچ برای کمک به شفاف‌سازی فکر و خواسته مراجع و حل مشکلاتش پرسیدن سؤال‌های مؤثر است. پرسیدن سؤال،¬ به مراجع کمک می‌کند تا عمیق‌تر به تفکر پرداخته، افکار خود را واضح‌تر از گذشته ببیند و ایده‌های بیشتری را برای حل مسئله و چالش خود بیابد.
پرسیدن سؤال‌های قدرتمند منجر به ایجاد فرآیندی از منطق، دلیل و درک در فرد پاسخ‌دهنده می‌شود. اگر فرآیند پرسش کردن به پاسخی منجر شود، می‌توان با بررسی آن پاسخ از حقایق بیشتری پرده برداشت و یا حتی ممکن است پاسخ‌ها منجر به ایجاد سؤال‌های جدیدی گردند.
برخی از اوقات به مخاطبین خود فرصت کافی برای فکر کردن و پاسخ دادن نمی‌دهیم؛ بسیاری از ما در هر جایگاه و حرفه‌ای که هستیم، عادت به مکث کردن و فرصت دادن به مخاطب خود را نداریم؛ همچنین عادت کرده‌ایم که به سؤال‌ها پاسخ سریع بدهیم تا اینکه پاسخی فکر شده و نمی‌خواهیم ریسک اینکه اصلاً شنیده نشویم را نماییم؛ بنابراین بهتر است که به‌عنوان یک کوچ در جلسات، به مراجعین خود این اطمینان خاطر را بدهیم که فرصتی را که برای پاسخگویی نیاز دارند را در اختیارشان قرار خواهیم داد تا در زمان‌هایی که به فکر کردن اختصاص می‌دهند
از دیدگاهی دیگر می‌توان سؤال‌ها را به دودسته سؤال‌های بسته و سؤال‌های باز تقسیم کرد. آن دسته از پرسش‌هایی که پاسخ‌های محدودی دارند و معمولاً پاسخشان «بله» یا «خیر» است، جزو سؤال‌های بسته محسوب می‌شوند و سؤال‌هایی که پاسخ آن‌ها به تفکر و تشریح نیاز دارد سؤال‌های باز هستند. سؤال‌های باز کمک می‌کنند که بیشترین اطلاعات ممکن را از فرد پاسخ‌دهنده دریافت نماییم و به او بیشترین فرصت را برای پاسخگویی بدهیم.
در زیر چند نکته کاربردی در مورد پرسیدن سؤال‌های قدرتمند ارائه‌شده است:
سؤالاتی بپرسید که نشان می‌دهد فعالانه گوش دادید و به دیدگاه و نظرات گوینده اهمیت می‌دهید
سؤالاتی نپرسید که پاسخ آن‌ها را می‌دانید و می‌خواهید چیزی را یادآوری کنید
هدفتان از پرسیدن شناخت بیشتر مراجعه‌کننده از خودش افکارش یا احساساتش باشد
برای این کار سؤال‌های باز بپرسید
سؤال‌های این بخش:
وقتی این یادداشت را در مورد پرسش قدرتمند مطالعه کردید در مورد نحوه پرسیدن خودتان چه چیزی را کشف کردید؟
با این کشفیات می‌خواهید چه‌کار کنید؟

مهارت سوم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ اعتماد ایجاد کن

رهبران باید بدانند که چگونه باید به‌طور مؤثر با کارمندان خودکار کنند و از این طریق به آن‌ها یاد می‌دهند که باهم همکاری کنند. یادگیری در مورد تفکر گروهی و پیدا کردن راهکارهایی که باعث تقویت یادگیری گروهی می‌شود، در هنگام آموزش مربیگری بسیار سودمند است. پایه و اساس این همکاری اعتماد است. اعتماد به معنی ایجاد یک محیط امن و حمایتی که باعث احترام و اعتماد متقابل مداوم است.
در زیر چند نکته درباره ایجاد رابطه مبتنی بر اعتماد می‌گوییم:
اعتماد و صمیمیت ایجاد کن با مراجعه‌کننده
به آینده و نگرانی‌های فرد واقعاً اهمیت بده و او این را ببیند در رفتار شما
از اقداماتی که همسو با اهداف او هست حمایت کن و تشویق کن به انجام اقدام ریسک‌پذیر
از شوخی استفاده کنید تا فضای جلسه پرنشاط و پرانرژی باشد
در شرایطی که او احساسی می‌شود خود را حفظ کنید
صداقت و درستی از خود نشان بدین
سؤال‌های این بخش:
در گذشته چه زمانی بوده است که شما توانستید یک رابطه مبتنی بر اعتماد با همکاران خود بسازید؟
چه‌کاری انجام داده بودید که این نتیجه را به دست آوردید؟

مهارت چهارم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ هدف تنظیم کن

منظور از هدف در اینجا اهداف کسب‌وکار یا اهداف تیم نیست بلکه هدف از این گفتگو است. هر جلسه یا گفتگو به اهداف مشخصی نیاز دارد، در غیر این صورت کارکنان احساس سردرگمی می‌کنند. یک مدیر باید بداند که چگونه می‌تواند اهداف SMART، قابل‌اندازه‌گیری و زمان محدود را تعیین کند تا کارمندان را برای فرایند یادگیری پاسخگو سازد.
موضوع این گفتگو چیست
هدف مراجع از این گفتگو چیست
چرا این هدف مهم است و به کدام ارزش وصل است
چگونه می‌فهمد به ای هدف رسیده
سؤال‌های این بخش:
وقتی این نکات را درباره اهمیت تنظیم هدف در گفتگوها خواندید، پررنگ‌ترین نکته‌ای که ذهنتان را مشغول کرد چه بود؟
چرا این نکته برای شما این‌قدر بااهمیت است که ذهنتان را مشغول کرده؟

مهارت پنجم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ همراه برای اقدام باش

فرض کنید بسیار آگاه هستیم و توانایی لازم و انگیزه هم داریم ولی هیچ اقدامی نکنیم آیا تصور می‌کنید که پیشرفتی به دست آید؟ البته که نه! بدون اقدام تغییری نیز به وجود نمی‌آید. یک کوچ توانایی این را دارد که به آنچه برای مراجع مهم است توجه کند و مسئولیت‌هایی به مراجع محول کند تا دست به اقدام بزند و به سمت اهدافش حرکت کند. این اصل کوچینگ می‌تواند یک ذهنیت برای مدیران هم باشد. همکار یا عضو تیم ما برای اینکه به اهدافش برسد باید چه‌کارهایی انجام بدهد و مسئولیت چه اقداماتی را بپذیرد در اینجا نکاتی که مرتبط با این مهارت است را معرفی می‌کنیم.
از او آشکارا درخواست کنید اقداماتی را برای رسیدن به اهدافش برنامه‌ریزی و اجرا کند
قبلاً چه‌کارهایی باید در این مورد انجام می‌داده است. از نتایج به‌دست‌آمده چه چیزی می‌فهمد
انضباط فردی او را تقویت کنید و یادآوری کنید خودش مسئول به نتیجه رساندن این اقدامات است
سؤال‌های این بخش:
از ۱ تا ۱۰ به خودتان چه نمره‌ای می‌دهید اگر ۱ به معنی این است که هیچ‌وقت همراه خوبی برای اقدامات همکارانتان نبودید و ۱۰ به معنی این است که بهترین همراه آن‌ها هستید که آن‌ها دست به حرکت بزنند؟
اگر به شیوه فعلی ادامه دهید ۵ سال دیگر به کجا می‌رسید؟
نقش یک مدیر ممکن است پیچیده‌ترین و چالشی‌ترین نقش‌ها در یک سازمان باشد. از طرفی یک مدیرمسئول عملکرد خود، عملکرد هر یک از کارکنانش است و از طرف دیگر پاسخگو در برابر نتایج سازمان می‌باشد. تبدیل‌شدن به یک مدیر توانمند بیشتر از هر چیز دیگری به تغییر ذهنیت نیاز دارد. تغییر ذهنیت به یک مدیر توسعه‌دهنده، یک مدیر در نقش یک کوچ یا یک رهبر. برای تغییر ذهنیت در مدیران دو مسیر وجود دارد اول اینکه مدیران با کوچ‌های قدرتمند در مورد مسائل و چالش‌هایشان کار کنند و راه دوم این است که خودشان با آموزش و تمرین مهارت‌های یک کوچ را به دست آورند. مهارت‌هایی که نقش آن‌ها را به نقش یک رهبر نزدیک می‌کند.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 172
شنبه 9 اسفند 1399 زمان : 19:56

هرروزه سازمان‌های بیشتری ارزش ایجاد و توسعه فرهنگ کوچینگ را درک می‌کنند؛ فرهنگی که به کارکنان در تمامی سطوح، فرصت رشد مهارت‌ها، تنظیم ارزش‌ها و رسیدن به اهداف حرفه‌ای‌شان را می‌دهد.
در فرهنگ کوچینگ، بیشتر اعضا از رویکرد کوچینگی در تعامل با همکاران، سهام‌داران و مشتریان خود و همچنین در زندگی روزمره‌شان استفاده می‌کنند. فرهنگ راستین کوچینگ، بر پایه به دست آوردن نتایج اثربخش، بهبود عملکرد و بیرون کشیدن توانایی‌های بالقوه افراد از درون آن‌ها، استوار است.
در این مقاله هفت گام مؤثر جهت شکل‌گیری و توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان‌ها ارائه می‌گردد.

آموزش کسب و کار در همدان

۱- فرهنگ کوچینگ در سازمان‌ها

برای ایجاد یک فرهنگ کوچینگ متعالی، می‌بایست یک ارزیابی جدی و دقیق از سازمان وجود داشته باشد. ارزیابی فرهنگ کوچینگ در سازمان‌، نقاط قوت و فرصت‌ها را نمایان کرده و به پیش‌بینی چالش‌های توسعه فرهنگ کوچینگ کمک می‌کند. به‌عنوان بخشی از ارزیابی، در ابتدا می‌بایست با افراد کلیدی سازمان مصاحبه نمود تا مشخص گردد:
• چه درکی از کوچینگ و کارکرد آن به‌صورت یکپارچه در سازمان‌ها وجود دارد؟ (به‌خصوص در حوزه مدیریت استعدادها و مدیریت عملکرد).
• در ۵ سال آینده چه شایستگی‌هایی در سازمان لازم است توسعه پیدا کند؟
• آیا آموزش و استفاده از خدمات کوچینگ در سیاست‌ها، برنامه‌ها و روش‌های اجرایی سازمان هدف‌گذاری شده است؟
اگر سازمان، به‌کارگیری رویکرد کوچینگ را آغاز نموده است؛ شناخت کلی از سازمان به‌منظور ارزیابی وضع موجود به شرح ذیل می‌بایست مدنظر قرار گیرد :
• چه تغییراتی در حال حاضر بایستی اعمال گردد و برای بهبود عملکرد سازمان چه سیستم‌هایی موردنیاز است؟
• کوچ‌های درون‌سازمانی و کوچ‌های خارج از سازمان چقدر مؤثر هستند؟
• آموزش‌ها و خدمات کوچینگ چگونه از دستیابی به اهداف و دستاوردهای سازمان پشتیبانی می‌کند؟
پس از ارزیابی فرهنگ کوچینگ در سازمان، یک برنامه عملیاتی خاص (نقشه راه) برای سازمان می‌بایست تنظیم نمود تا به کمک آن بتوان نسل بعدی رهبران سازمان را توسعه داده و اهداف سازمان را نیز محقق کرد.

مشاوره کسب و کار در همدان

۲- مقاومت در برابر تغییرات

اکثر سازمان‌ها اقدامات و تغییرات بسیاری را به‌طور هم‌زمان انجام می‌دهند و سرعت تغییرات در طی زمان‌های مختلف، متفاوت است. مقاومت در برابر تغییرات، به‌طور واضح و آشکار در سطوح مختلف سازمان وجود دارد و بیشتر افراد تغییر را دردناک تلقی می‌کنند. هنگامی‌که تغییر در سیستم‌های پیچیده، فرهنگ‌های متنوع و محیط‌های پرسرعت اجرا می‌شود، چالش‌ها افزایش می‌یابد و بیشترین زمان در فرایند اعمال تغییرات صرف همسو نمودن افراد می‌گردد. در زمان جاری‌سازی فرهنگ کوچینگ نیز مقاومت در برابر آن وجود دارد و اغلب به این صورت بیان می‌شود: “ما وقت برای کوچینگ نداریم” یا “مدیران ارشد ما نمی‌خواهند کوچ شوند.”
اینجا سؤال اساسی مطرح است: چگونه افرادی را که تمایل به تغییر ندارند؛ می‌توان همسو و همراه نمود؟ در اینجا لازم است مقاومت در برابر تغییرات را پذیرا بوده و آن را راهبری کرد؛ اما نه با اعمال فشار جهت اجرای تغییرات، بلکه با کنجکاوی نسبت به یافتن دلایل و مقاصد مقاومت در برابر آن تغییر. کمک به افراد برای بیان ترس‌ها و تمیز دادن احساساتشان از یکدیگر و همچنین شفاف‌سازی برداشت‌ها کمک می‌کند تا آن‌ها تغییرات را درک نموده و زمانی که کوچینگ را تجربه می‌کنند، خودشان نیز به سفیران توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان تبدیل شوند.
آنچه لازم است افراد سازمان بدانند؛ این است که کوچ‌ها نیامده‌اند تا به آن‌ها بگویند چگونه تغییر کنند. بلکه با گوش دادن و اعتقاد و اعتماد داشتن به هر یک از افراد سازمان، به آن‌ها کمک می‌کنند تا خودشان برای خودشان کشف کنند و به آگاهی برسند که اقدام بعدی برای انجام دادن کارها، در طی مسیر پیش رویشان چه می‌باشد؟

بیزینس کوجینگ

۳- بهره‌گیری از کوچ‌های برون‌سازمانی

استفاده از معیارهای بسیار دقیق برای انتخاب کوچ‌های برون‌سازمانی که قرار است در درجه اول با رهبران ارشد سازمان‌ها کار کنند؛ دارای اهمیت بسیاری است. برای این کار می‌بایست تیمی از کوچ‌های خارجی را که دارای اعتبار از مراجع معتبر، شناخت از فرهنگ‌سازمانی، هوش هیجانی و طیف گسترده‌ای از تجربه هستند، انتخاب نمود. چنانچه کوچ‌های برون‌سازمانی بتوانند تجربه بسیار عمیقی از کوچینگ را برای رهبران ارشد رقم بزنند، رهبران به‌نوبه خود متعهد می‌گردند تا کوچینگ را به‌عنوان یک استراتژی مؤثر در تمامی سیستم‌ها و تعاملات سازمان پشتیبانی کرده و خود نیز به‌عنوان یک کوچ ارشد داخلی در سازمان ایفای نقش داشته باشند.
کوچ‌های برون‌سازمانی از رهبران و مدیران ارشد سازمان‌ها پشتیبانی می‌کنند تا عملکرد شخصی و سازمانی خود را بهبود ببخشند. ازجمله این پشتیبانی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• استفاده از ابزارهای ارزیابی برای تقویت نقاط قوت رهبری
• دستیابی به اهداف شخصی و اهداف رهبری
• ایجاد تیم‌های رهبری مشترک
• ایجاد یک برنامه بومی‌سازی شده مطابق با یک نقشه راه برای تحقق اهداف سازمانی
• رسیدگی به موانع و چالش‌های موجود
تحقیقات نشان داده است که 35% از مدیران ارشد اجرایی در 18 ماه اول انتصابشان شکست‌خورده‌اند و بسیاری از آن‌ها بر این باورند که نمی‌دانند چگونه باید حمایت و پشتیبانی لازم را در سازمان به دست بیاورند. کوچ‌های مدیران اجرایی (Executive Coach) ، ابزارهایی را برای حمایت از همه مدیران سازمان جهت ارتقا به سطوح بالاتر در اختیار دارند.

۴- توسعه کوچ‌های درون‌سازمانی

در صورت آموزش مهارت‌های کوچینگ به مدیران و رهبران سازمان و توسعه ظرفیت کوچ‌های داخلی، بسیاری از کارکردهای مورد انتظار از کوچ‌های برون‌سازمانی توسط کوچ‌های داخلی برآورده خواهد شد. ازآنجایی‌که مدیران و رهبران سازمان درک بهتری از فرهنگ، چشم‌انداز و علایق سازمان دارند زمانی که به‌عنوان یک کوچ داخلی ایفای نقش کنند، رویکردی پایدار و قابل‌دوام در زمان ایجاد تغییرات در سازمان به وجود خواهد آمد و میزان مشارکت، بهره‌وری و عملکرد نیز ارتقا خواهد یافت.
در فرایند انتخاب کوچ‌های داخلی نیز، افراد باقدرت تأثیرگذاری، انعطاف‌پذیری و سازگاری بالا، سفیران قدرتمندی برای استقرار فرهنگ کوچینگ در سطح سازمان خواهند بود. زمانی که رهبران و مدیران بخش‌های مختلف برای ارائه خدمات کوچینگ سازمانی کاندید می‌شوند؛ اعتبار و پایداری برنامه ایجاد و توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان را تقویت خواهند کرد.
بسیاری از سازمان‌ها می‌توانند با پرورش و توسعه کوچ‌های داخلی، به میزان ۷۰ درصد هزینه‌های کوچینگ را نیز کاهش دهند. اگرچه برای توسعه کوچ‌های درون‌سازمانی صرف زمان زیادی موردنیاز است؛ اما فواید آن بلندمدت بوده و به‌طور خلاصه توسعه فرهنگ کوچینگ روشی مقرون‌به‌صرفه برای جذب، توسعه و حفظ استعدادهای برتر در سازمان می‌باشد.

۵- توسعه و گسترش ظرفیت‌های رهبری

رهبرانی که از خدمات یک کوچ بهره می‌گیرند، احتمال ارتقا بیشتری دارند، جانشینان خود را توسعه می‌دهند و تعادل خوبی نیز میان کار و زندگی‌شان جاری خواهد بود. چنانچه این رهبران به‌عنوان کوچ‌های داخلی در سازمان به رسمیت شناخته شوند، ارزش و جایگاه بالاتری را نیز از آن خودشان خواهند کرد. برای توسعه رویکرد کوچینگ در بین رهبران، بهتر است برنامه‌های آموزشی آنان به‌گونه‌ای طرح‌ریزی گردد تا آنان فرصت یابند در همه بخش‌ها و سطوح مختلف سازمان، نقش یک کوچ را ایفا کنند. کوچینگ علاوه بر گسترش ظرفیت رهبری، بر نحوه برگزاری جلسات با افراد، مدیریت و سازمان‌دهی زمان و تعاملات روزمره آنان نیز اثرگذار است.

۶- همسوسازی رویکردها و خط‌مشی‌ها

ایجاد فرهنگ کوچینگ، فراتر از آموزش کوچینگ به افراد سازمان است. برای اطمینان از توسعه فرهنگ کوچینگ، بازنگری سیاست‌های سازمان حیاتی است. کدام‌یک از سیاست‌های منابع انسانی، برای ایجاد یک فرهنگ ایده‌آل کوچینگ هدایت‌گر بوده و کدام‌یک به تجدیدنظر نیاز دارند؟
• بازنگری‌های عملکرد: مهارت‌های کوچینگ در طول بازنگری‌های عملکرد، چگونه تقویت می‌شوند؟ مدیران برای ارائه بازخوردهای الهام‌بخش و افزایش میزان مشارکت فعال به چه نوع پشتیبانی نیاز دارند ؟
• شایستگی‌های کلیدی: سازمان در طی 5 سال آینده برای تحقق اهدافش چه شایستگی‌هایی را می‌بایست توسعه دهد؟ مهارت‌های کوچینگ در هر یک از این مهارت‌ها چگونه تنیده شده‌اند؟
• تنوع و گنجاندن: چه نوع سیاستی برای اطمینان از دسترسی همه افراد به خدمات کوچینگ و فرصت‌های توسعه در نظر گرفته‌شده است؟
• سیستم پاداش: آیا به‌کارگیری رویکرد کوچینگ در سازمان به‌عنوان بخشی از سیستم پاداش دیده‌شده است؟
• توضیحات شغلی: آیا در شرح شغل کارکنان به کوچینگ، منتورینگ و توسعه افراد به‌عنوان بخشی از شرح وظایف آنان اشاره‌شده است؟
• معیارهای انتخاب و ارتقاء: چگونه معیارهای انتخاب و ترفیع افراد استراتژی فرهنگ کوچینگ را تقویت می‌کند؟
تجزیه‌وتحلیل سیاست‌ها و رویه‌ها منجر به توصیه‌ها و برنامه عملی می‌شود.

۷- ارزیابی برنامه و اندازه‌گیری نتایج

سازمان هزینه‌های زیادی را صرف کوچینگ می‌کند؛ بازده این سرمایه‌گذاری چیست؟
رهبران، اغلب کوچینگ را به‌عنوان روشی ارجح برای توسعه در نظر می‌گیرند؛ زیرا کوچینگ، نه‌تنها قابلیت توسعه را افزایش می‌دهد بلکه، نوعی انسجام و یکپارچگی در سراسر سازمان ایجاد می‌نماید. سرمایه‌گذاری بر روی کوچینگ در حال افزایش است اما تعداد اندکی از سازمان‌ها به‌طور رسمی، روند کوچینگ را ارزیابی می‌کنند یا بازده سرمایه‌گذاری بر روی آن را اندازه‌گیری می‌نمایند.
در اینجا سؤالاتی مطرح است: برترین روش برای اندازه‌گیری نتایج و اثرات کوچینگ چیست؟ چه معیارهایی برای حمایت از توسعه فرهنگ کوچینگ، می‌بایست در نظر گرفته شود؟
برخی از نتایج مورد انتظار توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان‌ عبارت‌اند از:
• مهارت‌های پیشرفته رهبری توسعه‌یافته‌اند.
• چالش‌های کلیدی سازمان به‌صورت مشارکتی موردبررسی قرار می‌گیرند.
• مسئولیت‌پذیری افراد توسعه‌یافته است.
حال این نتایج را چگونه می‌توان در سطح سازمان موردسنجش قرار داد؟ به‌منظور ارزیابی اینکه سازمان چگونه فرهنگ ایده‌آل را ایجاد کرده و اهداف موردنظر خود را تحقق بخشیده است، می‌توان از معیارهای سازمانی زیر استفاده نمود:
• رفتارهای تغییریافته مانند: توسعه شایستگی‌ها و ایجاد روابط.
• دستیابی به اهداف مانند: اهداف شخصی، تیمی و سازمانی.
• خلاقیت گسترده مانند: توسعه محصولات یا خدمات.
• خدمات بهتر مانند: رضایت مشتری و رهبری صنعت.

زمانی که برای ایجاد و توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان‌ سرمایه‌گذاری می‌گردد، بازده و خروجی می‌تواند به روش‌های مختلفی اندازه‌گیری شود. به‌طور سنتی، بازگشت سرمایه دارای بالاترین میزان اهمیت در زمان پاسخگویی است. مواردی از قبیل: افزایش ارزش سهام، فروش، سهم بازار و میزان سودآوری.
متداول‌ترین روش ارزیابی موفقیت ایجاد و توسعه فرهنگ کوچینگ در سازمان، استفاده از سیستم ارزشیابی موجود در سازمان است و به دنبال آن اندازه‌گیری شاخص‌های کلیدی عملکرد، بازخورد 360 و فرم‌های دریافت بازخورد از کارمندان.
بااین‌حال ابتکار استفاده از رویکرد کوچینگ نیز خود کمک می‌نماید تا معیارهای کلیدی جهت سنجش میزان اثربخشی کوچینگ در هر سازمان به‌طور خاص شناسایی و شاخص‌های مترتب بر آن تعیین و اندازه‌گیری گردد. آنچه مهم است نتایج این ارزیابی و مدیریت آن در جهت تحقق اهداف سازمان است.
و اما اینک این فقط آغاز راه است …

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 144
پنجشنبه 7 اسفند 1399 زمان : 19:45

بیماری قلب و عروق در حال حاضر بیشتر از هر بیماری دیگری در امریکا منجر به مرگ‌ومیر می‌شود و هزینه‌ای بیشتر از هر بیماری دیگر ازجمله آلزایمر و دیابت، به سیستم بهداشتی تحمیل می‌کند.

آموزش کسب و کار در همدان
در طی دهه آینده، شرایط حتی از این نیز بدتر خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۳۰، شیوع بیماری‌های قلب و عروقی، بین افراد بالای ۲۰ سال، به ۴۰ درصد می‌رسد و انتظار می‌رود که هزینه‌های مستقیم پزشکی آن سه برابر شده و به ۸۰۰ بیلیون دلار برسد.
در یک مطالعه اخیر که بر اساس یافته‌های تحقیقات گالوپ روی بیش از ۴۱۲/۰۰۰ فرد شاغل تمام‌وقت در امریکا بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ انجام‌شده و در مجله بین‌المللی پژوهش‌های محیطی و بهداشت عمومی به چاپ رسیده است، عنوان‌شده که افراد سرپرست در محیط‌های کاری می‌توانند بخشی از راه‌حل این مشکل مرگ‌بار و هزینه‌بر باشند.

«آیا سرپرست شما، همواره محیطی سرشار از اعتماد و گشودگی برای شما فراهم می‌کند یا خیر؟»
۲۱ درصد از تمام کارکنان موردمطالعه در امریکا به این سؤال پاسخ «نه» دادند.

تعدادی از مطالعات قبلی ارتباط بین استرس‌های محیط شغلی و ریسک فاکتورهای بیماری‌های قلب و عروق را ثابت کرده‌اند؛ اما با توجه به این‌که «اعتماد» یکی از مهم‌ترین ارکان سرمایه اجتماعی به‌خصوص در محیط کار است، نویسندگان این مقاله ارتباط بین شاخص «اعتماد» در محیط کار و هفت ریسک فاکتور بیماری‌های قلب و عروق را یعنی سیگار کشیدن، چاقی، فعالیت فیزیکی اندک، رژیم غذایی نامناسب، دیابت، کلسترول بالا و فشارخون بالا، موردبررسی قراردادند.

مشاوره کسب و کار در همدان
نویسندگان مقاله مدل‌های آماری رگرسیونی برای ویژگی‌های جمعیت شناختی افراد موردبررسی، در زمینه هر یک از ۷ ریسک فاکتور به‌عنوان متغیرهای وابسته طراحی کردند. در مقابل متغیر مستقل مطالعه که متغیر «اعتماد» بود و برای سنجش آن از پرسشی به شکل زیر استفاده کردند: «آیا سرپرست شما، همواره محیطی سرشار از اعتماد و گشودگی برای شما فراهم می‌کند یا خیر؟»
۲۱ درصد از تمام کارکنان موردمطالعه در امریکا به این سؤال پاسخ «نه» دادند.

بیزینس کوچینگ
چه برای زنان و چه برای مردان، بیشترین بی‌اعتمادی بین کارکنان سنین ۴۵ تا ۶۴ سال بود (زنان ۲۴/۴ درصد و مردان ۲۳ درصد) و بعدازآن در بین گروه سنی ۳۰ تا ۴۴ سال (زنان ۲۲/۳ درصد و مردان ۲۰/۵ درصد)
به‌طورکلی نویسندگان مقاله دریافتند که میزان اعتماد و احتمال داشتن خیلی از ریسک فاکتورهای قلب عروق باهم مرتبط هستند.
در میان کارکنانی که سرپرستشان جو بی‌اعتمادی را حاکم کرده بود (کسانی که پاسخ «نه» به آن سؤال داده بودند) خطر داشتن ۴ یا بیشتر ریسک فاکتورهای بیماری قلب و عروق، بیش از ۲۰ درصد بود.

تأثیر شاخص «اعتماد» بر روی قلب

بعد از اصلاح آماری برای ویژگی‌های جمعیت شناختی و همچنین بر اساس داشتن بیمه درمانی، آنان دریافتند که شاخص «اعتماد» با داشتن هر هفت ریسک فاکتور بیماری قلب و عروق چه در میان زنان و چه در میان مردان مرتبط است:
– کارکنانی که در محیطی باز و سرشار از اعتماد کار نمی‌کنند، احتمال بالاتری برای داشتن فشارخون بالا و کلسترول بالا و دیابت داشتند.
– کارکنان محیط‌های سرشار از بی‌اعتمادی همچنین، با احتمال بیشتری در زمان انجام مطالعه سیگاری بودند، رژیم غذایی نامناسب داشتند و چاق بودند.
– زنانی که در محیط‌های سرشار از بی‌اعتمادی کار می‌کردند با احتمال بیشتری فعالیت فیزیکی محدودی داشتند.
– احتمال خطر داشتن ۴ ریسک فاکتور به بالا در محیط‌های سرشار از بی‌اعتمادی، افزایش‌یافته بود

Mistrustful environment

Women Men
OR (95% CI)* OR (95% CI)*
High blood pressure 1.15 (1.11, 1.20) 1.20 (1.16, 1.24)
High cholesterol 1.18 (1.13, 1.22) 1.22 (1.18, 1.26)
Diabetes 1.15 (1.09, 1.23) 1.18 (1.12, 1.25)
Current smoker 1.15 (1.10, 1.20) 1.15 (1.11, 1.19)
Poor diet 1.10 (1.07, 1.14) 1.11 (1.07, 1.15)
Insufficient physical activity 1.10 (1.06, 1.14) 1.08 (1.05, 1.11)
Obese 1.18 (1.14, 1.23) 1.18 (1.15, 1.22)
Four or more risk factors 1.22 (1.16, 1.27) 1.29 (1.25, 1.34)
Models adjusted for age, race/ethnicity, education, marital status, family income and health insurance; *Odds ratios and 95% confidence intervals; Recreated with permission
GALLUP-SHARECARE WELL-BEING INDEX, 2010-2012

نتیجه‌گیری

محیط‌های کاری منفی، بخصوص محیط‌های سرشار از بی‌اعتمادی، چنانکه در مطالعه فوق مشخص شد، با احتمال بالاتر حضور ریسک فاکتورهای بیماری‌های قلب و عروق مرتبط هستند. رفتار سرپرست‌ها در محیط‌های کاری، می‌تواند سطح سلامت افراد زیر نظر ایشان را ارتقا بخشد؛ بنابراین، مداخله در محیط کار برای کنترل بیماری‌هایی قلب و عروق و سایر مسائل مزمن بهداشتی می‌تواند از طریق اعمال اثر روی ارکان سرمایه‌های اجتماعی همانند اعتمادسازی به وقوع بپیوندد. ارتقای کارآمدی افراد سرپرست و رفتار ایشان از طریق دادن آموزش‌های لازم به آن‌ها می‌تواند قدم مهمی در ارتقاء سطح سلامت کارکنان باشد.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

بازدید : 87
چهارشنبه 6 اسفند 1399 زمان : 19:00

دریابید که چرا کوچینگ کسب و کار می‌تواند به ما در رشد، استفاده درست از زمان و بالا بردن بهتر منابع کمک کند.

ما به‌عنوان کارآفرینان، تلاش می‌کنیم جهان را به جهت دلخواه ببریم، ما سخت کار می‌کنیم و مصمم هستیم که خودساخته باشیم، بنابراین چرا باید به فردی نیاز داشته باشیم که به ما بگوید چه‌کار کنیم؟ آیا به همین خاطر نبود که ما در گام اول کسب و کار خود را شروع کردیم تا از این مسئله اجتناب کنیم؟

آموزش کسب و کار در همدان

من یکی از مدافعان سرسخت کوچینگ کسب و کار و کارآفرین هستم. درواقع من چندین منتور و کوچ شخصی طولانی‌مدت دارم که از این طریق به من در کسب و کار و چالش‌های زندگی کمک می‌کنند و این متخصصان ساخت دانش، بخش‌های ارزشمندی را به صاحبان کسب و کارهای کوچک ارائه می‌دهند. آن‌ها می‌توانند نقاط ضعف شما را مشخص کنند، مشاوره‌هایی بیرونی بدون غرض‌ورزی بدهند و شما در برابر اهدافتان پاسخگو نگه‌دارند.

کوچ‌های باتجربه رشد کسب و کار را در هر مرحله می‌بینند و چالش‌هایی که در هر مرحله به وجود می‌آید، می‌شناسند. برخی از کارآفرینان هرگز بعضی از این مسائل را نمی‌بینند زیرا احساس می‌کنند که کسب و کار خود را بهتر از هر فرد دیگری می‌شناسند یا فکر می‌کنند که باید همه‌چیز را درباره کسب و کار خود بدانند البته شکستن این غرور و کمک گرفتن برای بسیاری از این افراد می‌تواند دشوار باشد، بااین‌حال بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک شروع به دیدن ارزش‌های کوچینگ کسب و کار کرده‌اند و درنتیجه، می‌توانند از یکی از بزرگ‌ترین منابعی که در اختیارشان قرار دارد، استفاده کنند.

مشاوره کسب و کار در همدان

کوچینگ کسب و کار و آموزش

مطالعه جدیدی که از سوی Infusionsoft و Emergent Research انجام‌شده، به تعریف و دستیابی موفقیت‌های کسب و کارهای کوچک پرداخته و نشان می‌دهد که صاحبان کسب و کارهای کوچک از کوچینگ کسب و کار برای غلبه بر چالش‌ها استفاده می‌کنند. این مطالعه به بررسی 402 پاسخگوی آمریکایی دارای کسب و کارهایی با 2 تا 25 کارمند پرداخت و علاوه بر این، 26 مصاحبه عمقی با صاحبان/ مدیران کسب و کارهای موفق انجام شد. تقریباً تمام افراد مصاحبه شده استفاده از یک یا چند منبع از این منابع را برای غلبه بر موانع کسب و کار و چالش‌های شخصی گزارش کردند.

چندین عامل موجب استفاده از کوچینگ کسب و کار و آموزش شده است. کسب و کارها پیچیده‌تر شده و سرعت تغییرات افزایش‌یافته است. کسب و کارها به‌سوی کوچ‌های متخصص و آموزش تمایل پیداکرده‌اند به‌طوری حاضرند برای گرفتن راهنمایی و عبور سریع از مشکلات پیچیده هزینه کنند. دیگر زمانی برای «یادگیری حین انجام امور» یا حاشیه خطا برای «یادگرفتن از طریق اشتباهات» وجود ندارد.

استفاده و اهمیت رو به رشد فنّاوری نیز یکی از دلایل مهم استفاده از کوچینگ و آموزش است. همراهی با تغییرات فنّاورانه برای همه کسب و کارها بسیار دشوار است. داشتن مهارت‌های لازم برای استفاده موفقیت‌آمیز از فنّاوری‌های جدید فراتر از توانایی‌های بیشتر کسب و کارهای کوچک است. به همین خاطر است که همه صاحبان کسب و کارهای کوچک می‌گویند که برای استفاده از کوچینگ کسب و کار، مشاوران و برنامه‌های آموزشی هزینه می‌کنند.

پیشگامان، منتورینگ و معیارها

بیشتر صاحبان کسب و کارهای کوچکی که با آن‌ها مصاحبه کردیم، گفته بودند که از کوچ‌ها و منتورهای آزاد برای بهبود مدیریت و مهارت‌های رهبری استفاده کردند و این کار به آن‌ها دررسیدن به اهداف و پشت سر گذاشتن مشکلات و دشواری‌های تصمیم‌گیری کمک کرده بود.

آن‌ها همچنین گفته بودند که اغلب به منتورها و کوچ‌های آزاد برای حمایت عاطفی به‌خصوص زمان‌هایی که با تصمیم‌های دشوار روبه‌رو هستند، گرایش دارند.

چندین نفر از مصاحبه‌شونده‌ها به‌طور مشخص گفته بودند که کوچ یا منتور به آن‌ها در غلبه بر ترس استخدام اولین کارمندشان کمک کرده است. نکته جالب آن‌که شرکت‌های بزرگ‌تر هم از کوچ‌ها و منتور‌ها برای کمک به مدیرانشان برای بهبود مجموعه مهارت‌ها و کمک به تصمیم‌گیری‌ها استفاده کرده بودند. این شرکت‌ها به‌وضوح ارزش کوچ‌ها و منتور‌ها را درک می‌کنند و استفاده از آن‌ها را گسترش می‌دهند. صاحبان کسب و کارهای کوچک مصاحبه شده متوجه شدند که همه کوچ‌ها و منتور‌ها مؤثر نبودند یا ارزش پرداخت نداشتند. آن‌ها همچنین گفتند که کوچینگ خوب به‌شدت ارزشمند است و ارزشی بیش از سرمایه‌گذاری آن‌ها را در این زمینه‌ها به همراه داشته است.

بیزینس کویچنگ

سه دلیلی که شما به کوچینگ کسب و کار نیاز دارید:

  • رشد شخصی:

از مزایای افرادی که پیش از شما مسیر را رفته‌اند، استفاده کنید. چیزهای زیادی برای یادگرفتن از افرادی که پیش از ما آنجا بوده و این کار را انجام داده‌اند، وجود دارد. مطمئناً طی سال‌ها، بارها روش اداره کسب و کار ما تغییر پیداکرده است اما اصول اساسی و پایداری در هر کسب و کار موفق و سروکار داشتن با افراد به‌ویژه آن فردی که هرروز در آینه می‌بینید، وجود دارد. نباید برای کمک خواستن شرمنده شوید. هوشمندانه‌تر کارکنید، نه سخت‌تر.

  • زمانتان را صرفه‌جویی کنید:

شما آن‌قدر زمان ندارید که در صدر آخرین تغییرات در تبلیغات فیس‌بوک، PPC, SEO و مانند آن بمانید. با پیچیده‌تر شدن کسب و کارها و افزایش سرعت تغییرات با کمک یک کوچ یا منتور باتجربه، زمان و پول خود را پس‌انداز کنید.

  • استفاده از اهرم فنّاوری در کوچینگ کسب و کار:

امروزه بیش از هر زمان دیگری، فنّاوری‌های طراحی‌شده زیادی برای کسب و کارهای کوچک وجود دارد که این راهکارها می‌تواند زندگی و کسب و کار شما را متحول کند. مشکل این است که بیشتر صاحبان کسب و کارهای کوچک دانش و زمان لازم برای به‌کارگیری این ابزارها را ندارند؛ بنابراین از یک منبع متخصص برای کمک و موفقیت در این سفر استفاده کنید.

از کمک گرفتن نترسید. صاحبان موفق کسب و کارهای کوچک به دنبال استفاده از کوچ‌ها، منتور‌ها، آموزش و تربیت خود و کارمندانشان برای غلبه بر چالش‌ها و یادگیری مهارت‌ها و برخورد با پیچیدگی‌ها هستند. آن‌ها کمک گرفتن را به‌عنوان روشی برای بهبود خود و رقابت‌پذیری کسب و کارشان در نظر دارند.

سایت اصلی : آکادمی مهراز

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 94
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 4
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 146
  • بازدید سال : 577
  • بازدید کلی : 18990
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    لینک های ویژه